جدول جو
جدول جو

معنی بی پاسخ - جستجوی لغت در جدول جو

بی پاسخ
بدون إجابةٍ
تصویری از بی پاسخ
تصویر بی پاسخ
دیکشنری فارسی به عربی
بی پاسخ
Unanswerable
تصویری از بی پاسخ
تصویر بی پاسخ
دیکشنری فارسی به انگلیسی
بی پاسخ
sans réponse
تصویری از بی پاسخ
تصویر بی پاسخ
دیکشنری فارسی به فرانسوی
بی پاسخ
উত্তরহীন
تصویری از بی پاسخ
تصویر بی پاسخ
دیکشنری فارسی به بنگالی
بی پاسخ
بے جواب
تصویری از بی پاسخ
تصویر بی پاسخ
دیکشنری فارسی به اردو
بی پاسخ
yanıtlanamaz
تصویری از بی پاسخ
تصویر بی پاسخ
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
بی پاسخ
isiyojibiwa
تصویری از بی پاسخ
تصویر بی پاسخ
دیکشنری فارسی به سواحیلی
بی پاسخ
irrespondible
تصویری از بی پاسخ
تصویر بی پاسخ
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
بی پاسخ
unbeantwortbar
تصویری از بی پاسخ
تصویر بی پاسخ
دیکشنری فارسی به آلمانی
بی پاسخ
незворотний
تصویری از بی پاسخ
تصویر بی پاسخ
دیکشنری فارسی به اوکراینی
بی پاسخ
nieodpowiedzialny
تصویری از بی پاسخ
تصویر بی پاسخ
دیکشنری فارسی به لهستانی
بی پاسخ
无法回答的
تصویری از بی پاسخ
تصویر بی پاسخ
دیکشنری فارسی به چینی
بی پاسخ
irrespondível
تصویری از بی پاسخ
تصویر بی پاسخ
دیکشنری فارسی به پرتغالی
بی پاسخ
senza risposta
تصویری از بی پاسخ
تصویر بی پاسخ
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
بی پاسخ
onbeantwoord
تصویری از بی پاسخ
تصویر بی پاسخ
دیکشنری فارسی به هلندی
بی پاسخ
неотвечаемый
تصویری از بی پاسخ
تصویر بی پاسخ
دیکشنری فارسی به روسی
بی پاسخ
ตอบไม่ได้
تصویری از بی پاسخ
تصویر بی پاسخ
دیکشنری فارسی به تایلندی
بی پاسخ
tidak dapat dijawab
تصویری از بی پاسخ
تصویر بی پاسخ
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
بی پاسخ
जो उत्तर नहीं दिया जा सकता
تصویری از بی پاسخ
تصویر بی پاسخ
دیکشنری فارسی به هندی
بی پاسخ
לא ניתן לענות
تصویری از بی پاسخ
تصویر بی پاسخ
دیکشنری فارسی به عبری
بی پاسخ
答えられない
تصویری از بی پاسخ
تصویر بی پاسخ
دیکشنری فارسی به ژاپنی
بی پاسخ
대답할 수 없는
تصویری از بی پاسخ
تصویر بی پاسخ
دیکشنری فارسی به کره ای

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بی پایه
تصویر بی پایه
بی اصل، بی اساس
فرهنگ فارسی عمید
(سِ)
مرکّب از: بی + سپاس، ناسپاس. بیوفا و نمک بحرام. (از ناظم الاطباء)، ناشکر. کافرنعمت:
ستاینده کو بی سپاسست نیز
سزد گر ندارد کس او را بچیز.
فردوسی.
بمن برمنه نام جم بی سپاس
مرا نام ماهان کوهی شناس.
اسدی.
گفتم دون است و بی سپاس و سفله و حق ناشناس که به اندک تغیر حال ازمخدوم قدیم برگردد. (گلستان)،
لغت نامه دهخدا
تصویری از بی پایه
تصویر بی پایه
بی اصل و اساس
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بی سپاس
تصویر بی سپاس
نمک بحرام، ناشکر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بی پایه
تصویر بی پایه
بی اساس
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از به پاس
تصویر به پاس
به احترام
فرهنگ واژه فارسی سره
بی اساس، بی ربط، پوچ، سست، واهی
متضاد: اساسمند، موثق، دروغ، کذب
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از بی پاسخگویی
تصویر بی پاسخگویی
Unaccountability
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از بی پاسخ گویی
تصویر بی پاسخ گویی
Irresponsiveness
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از بی پاسخگویی
تصویر بی پاسخگویی
безответственность
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از بی پاسخ گویی
تصویر بی پاسخ گویی
отсутствие отклика
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از بی پاسخگویی
تصویر بی پاسخگویی
Unverantwortlichkeit
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از بی پاسخ گویی
تصویر بی پاسخ گویی
Unempfänglichkeit
دیکشنری فارسی به آلمانی